قتل، شکنجه، آدمربایی
راه سخت و سرنوشت تلخ
افغانها در مرز ایران و ترکیه

قتل، شکنجه، آدمربایی
راه سخت و سرنوشت تلخ افغانها در مرز ایران و ترکیه

یک صفحه اینستاگرامی متعلق به قاچاقچیان انسان، ویدیوهایی منتشر میکند که ممکن است جوانان افغانستان که از محدویتهای طالبان، فقر و بیکاری به ستوه آمدهاند، نتوانند در برابر وسوسه آن مقاومت کنند و راه سفری را در پیش گیرند که از خطرات آن چیزی نمیدانند.
در این ویدیو گروهی از جوانان پناهجو دیده میشوند که دور سفرهای پر از غذاهای رنگارنگ، نوشابه و میوههای تازه نشستهاند. تصویربردار میگوید: «برادران گل، غذای فراوان و نان اضافی برای مسیر هم به شما دادهایم. میوه، سبزی، نوشابه، همهچیز به شما رسید؟» پناهجویان همگی با یک صدا تایید میکنند: «بله». سپس تصویربردار میپرسد: «راضی هستید؟» و همه دوباره تایید میکنند: «بله». ویدیو با این جمله به پایان میرسد: «بفرمایید بخورید. نوش جانتان.»
این صفحه اینستاگرامی بیش از ۳۱ هزار دنبالکننده دارد و معمولاً ویدیوهای فریبنده برای تشویق جوانان به سفر از راههای قاچاقی منتشر میکند. یکی از ویدیوهای این صفحه دستکم ۲.۲ میلیون بار بازدید داشته است.
قاچاقچیان انسان از شبکههای اجتماعی مانند تیکتاک، اینستاگرام، فیسبوک و واتساپ برای تبلیغ خدمات خود و فریب افرادی که از نقض حقوق بشر و فقر و بیکاری در افغانستان خسته شدهاند و به دنبال مهاجرت از این کشورند، استفاده میکنند.
افغانستان اینترنشنال صفحات اینستاگرام و تیکتاک و چند گروه واتساپی را نیز بررسی کرده است که قاچاقچیان انسان از آن برای جلب مشتری استفاده میکنند. قاچاقچیان در این گروههای واتساپی ویدیوهایی از انتقال «موفق» پناهجویان به ترکیه منتشر میکنند تا دیگران را به سفر ترغیب کنند.
اما همهچیز به این آسانی نیست.
یافتههای افغانستان اینترنشنال نشان میدهد که پناهجویان افغان که پس از اسد ۱۴۰۰ بهدلیل نقض حقوق بشر توسط طالبان به ترکیه پناه بردهاند، با خشونت هولناک و بیرحمانه مرزبانان ترکیه و باجگیری آدمربایان مواجه میشوند.
مدارک بررسیشده توسط افغانستان اینترنشنال، شامل مجموعهای از عکسها، ویدئوها، مدارک پزشکی، مکتوبهای اداری وزارت خارجه طالبان، فایلهای صوتی و گفتوگو با دستکم ۴۰ پناهجو و دستکم چهار دیپلومات افغان نشان میدهد که پناهجویان افغان در مسیر ترکیه خشونت بیرحمانه و تکاندهندهای را تجربه میکنند و دولت ترکیه به وضوح مرتکب نقض جدی حقوق بشر در برخورد با این پناهجویان شده است
پناهجویان علاوه بر نیروهای امنیتی و مرزی ترکیه، از سوی آدمربایان و مرزبانان ایرانی نیز مورد خشونت و باجگیری قرار میگیرند. این خشونتها در برخی موارد در حدی شدید بوده که منجر به قتل و ناپدیدشدن پناهجویان شده است.
آمار دقیقی از پناهجویانی که در مرز ایران - ترکیه خشونتهای مرگبار را تجربه کردهاند در دست نیست، اما آنها اکثرا بدون آنکه فرصتی برای ثبت درخواست پناهندگی داشته باشند، عقب رانده شدهاند.
همچنین معلوم نیست که از اگست ۲۰۲۱ تاکنون ترکیه، چه تعداد از پناهجویان افغان را از مرزهای زمینی خود عقب رانده اما ممکن است شمار آنان به صدها هزار نفر برسد.
دیدهبان حقوق بشر در عقرب ۱۴۰۱، تنها ۱۰ ماه بعد از تسلط طالبان بر افغانستان، اعلام کرد که ترکیه دهها هزار پناهجوی اهل افغانستان را در مرز زمینی این کشور به سمت ایران بازگردانده است.
ریاست مدیریت مهاجرت در وزارت داخله ترکیه همان زمان اعلام کرد که تا ۲۰ اکتبر ۲۰۲۲ (حدود ۱۴ ماه بعد از تسلط طالبان) از ورود بیش از ۲۳۸ هزار پناهجو بهدلیل نداشتن مجوز به ترکیه جلوگیری شده که اکثر آنها شهروند افغانستان بودهاند.



تایید شکنجه، گروگانگیری و ناپدید شدن پناهجویان افغان در اسناد وزارت خارجه طالبان


دستکم دو دیپلومات برحال سفارت افغانستان در تهران و یک دیپلومات پیشین تایید کردند که پولیس مرزی ایران معمولاً اجساد پناهجویان افغان را از نقاط مرزی ایران و ترکیه جمعآوری کرده و به سردخانههای سازمان پزشکی قانونی میسپارد تا خانوادههای آنان شناسایی شوند.
افغانستان اینترنشنال به مجموعهای از مکتوبهای رسمی وزارت خارجه طالبان دست یافته که کشتار و شکنجه پناهجویان افغان و گروگانگیری آنان را تایید میکند.
در برخی از این نامهها دیده میشود که خانوادههای افغان برای آگاهی از سرنوشت فرزندان ناپدیدشده خود در مرز ایران – ترکیه به این وزارت مراجعه کردهاند.
در یک سند رسمی سفارت طالبان در تهران که یک نسخه آن به دست افغانستان اینترنشنال رسیده، دیده میشود که مقامهای طالبان موضوع شکنجه پناهجویان افغان در مرزهای افغانستان – ایران و ایران –ترکیه، گروگانگیری پناهجویان و انتقال اجساد آنها به افغانستان را در یک جلسه رسمی با مقامهای سازمان ملی مهاجرت ایران در میان گذاشتهاند.
در این سند رسمی آمده است که اجمل ویار، رئيس دفتر وزارت مهاجرین طالبان و عبدالباسط امامی، اتشه مهاجرین سفارت این گروه در در تهران روز سهشنبه ۱۶ عقرب ۱۴۰۲ در دیدار با روحالله قادری، مدیر کل روابط بینالملل و برخی دیگر از مقامهای سازمان ملی مهاجرت ایران موضوع انتقال جنازههای پناهجویان به افغانستان، جلوگیری ستم پولیس ایران به مهاجرین در مرز افغانستان و ایران و مرز ایران و ترکیه و همچنین موضوع پیگیری قضایای گروگانگیری و شکنجه پناهجویان توسط دزدان و گروگانگیران در داخل شهرها و مناطق مرزی بین ایران و ترکیه را مطرح کرده است.
بر مبنای این سند، مدیر کل روابط بینالملل سازمان ملی مهاجرت ایران در پاسخ به مقامهای طالبان گفته است که «مشکلات مهاجران بیشتر از آن است که شما اشاره کردید.»
این اسناد و مدارک نشاندهنده کشته و زخمی شدن روزانه پناهجویان افغان در نقاط مرزی میان افغانستان و ایران نیز است.
در یک سند جداگانه، جنرال قنسولگری طالبان در زاهدان در هشتم جوزای ۱۴۰۳ درباره کشتار روزانه مهاجرین افغان که عازم ترکیه هستند، به وزارت خارجه در کابل اطلاع داده است.
در این نامه آمده است که «با توجه به موقعیت ولایت سیستان و بلوچستان بهعنوان راه اصلی ترافیک و قاچاق انسان و ورود صدها و هزاران هموطن ما از مسیرهای این ولایت به طرف مناطق مرکزی جمهوری اسلامی ایران و رفتن به طرف کشور ترکیه، این نمایندگی همواره درگیر مسائل چون اختطاف افغانها از طرف باندهای آدمربا و همچنین رسیدگی به مجروحین و شهدای واقعات ناگوار که روزانه در این مناطق حادث میشود، میباشد.»
سومین سندی که به دست افغانستان اینترنشنال رسیده، یک نامه رسمی است که قونسلگری افغانستان در مشهد به وزارت خارجه طالبان در کابل در همین مورد فرستاده است. در این نامه از عدم برخورد جدی با شبکههای اغفال و گروگانگیری شهروندان افغانستان در ایران انتقاد شده است.
یک دیپلومات برحال سفارت افغانستان در تهران که به شرط عدم افشای نامش صحبت میکرد، گفت که با اوجگیری موج مهاجرت افغانها به ترکیه پس از تسلط طالبان بر افغانستان در اسد ۱۴۰۰، آمار قتل پناهجویان نیز افزایش یافت. او افزود که معمولاً ماهانه دهها جسد متعلق به پناهجویان افغان از مرز ترکیه به تهران منتقل میشود.
یک دیپلومات پیشین افغانستان در تهران به افغانستان اینترنشنال گفت که این پناهجویان معمولاً در اثر تیراندازی و شکنجه مرزبانان ترکیه یا حوادث طبیعی جان خود را از دست میدهند. او افزود که اجساد پناهجویان از نقاط مرزی توسط پولیس مرزی ایران به تهران منتقل و به سازمان پزشکی قانونی تحویل داده میشود.
به گفته این دیپلومات، سفارت افغانستان در تهران معمولاً در شناسایی هویت و پیدا کردن نزدیکان جانباختگان همکاری میکند تا اجساد به خانوادههایشان تحویل داده شوند.





آژانس پناهندگان ملل متحد: تشدید کنترول مرزی ترکیه بر شرایط پناهجویان تاثیر گذاشته است


کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهندگان (UNHCR) در پاسخ به ایمیل رسمی افغانستان اینترنشنال گفت این سازمان از این موضوع آگاه است که مقامهای ترکیه اقدامات کنترول مرزی خود را در مرز با ایران از طریق تدابیر عملیاتی مختلف تقویت کردهاند.
در نامه رسمی کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهجویان همچنین آمده است که این نهاد آگاه است که این تقویت کنترول مرزی بر افرادی که قصد ورود به ترکیه از ایران را دارند، تأثیر گذاشته است.
افغانستان اینترنشنال در نامهای نتایج یافتههای خود را با وزارت خارجه ترکیه شریک کرده و از آنان در مورد وضعیت پناهجویان در مرز ایران – ترکیه سوال کرد؛ با این حال وزارت خارجه ترکیه به این سوالات پاسخ نداد.

قتل و شکنجه


مهدی حیدری
اوایل عقرب ۱۴۰۲ مهدی حیدری، اهل روستای میانکل، ولسوالی مالستان ولایت غزنی به امید رسیدن به استانبول از تهران حرکت کرد.
او پس از عبور از مرز، برای آخرینبار توانست با برادرش عبدالله حیدری تلفنی گپ بزند. عبدالله میگوید تماس بسیار کوتاه بود. او نفس نفس میزد. فقط گفت که از دست پولیس ترکیه فرار کرده است و در اولین فرصت تماس خواهد گرفت. سپس تلفنش برای همیشه خاموش شد.
پس از این تماس کوتاه، عبدالله بارها به شمارههایی که مهدی داشت زنگ زد -چه سیمکارتی که در ایران داشت و چه سیمکارت ترکی که قاچاقبران برایش تهیه کرده بودند- اما برادرش پاسخ نداد.
در هفتم عقرب ۱۴۰۲ تلفن عبدالله زنگ خورد. وقتی تماس را پاسخ داد، یک کارمند سفارت افغانستان در تهران از او خواست به سردخانه برود.
عبدالله، جسد برادرش را در سردخانه شناسایی کرد. او میگوید پیکر مهدی با صورت و موهای خاکآلود و بدنی به شدت شکنجه شده به او نشان داده شد. هیچ علامتی از گلوله در بدن مهدی دیده نمیشد. عبدالله میگوید در ناحیه آلت جنسی و شکم برادرش مهدی آثار کبودی دیده میشد.
افغانستان اینترنشنال تصاویر جسد بیجان مهدی حیدری و دو همراه او را مشاهده کرده است. به گفته عبدالله، برادرش مهدی و دو دوست او پس از شکنجه شدید در مرز رها شده و قبل از رسیدن به ایران در هوای سرد ماکو در استان آذربایجان غربی جان باختند. عبدالله جنازه برادرش را به افغانستان منتقل کرد و در زادگاهش غزنی به خاک سپرد.
عبدالله حیدری و دوستانش تنها کسانی نیستند که در این راه پر خطر جان خود را از دست دادهاند.



چشمدید شاهدان


صفت حبیبی، ۲۱ ساله، از ولایت بلخ در اوایل ماه سرطان ۱۴۰۳ به امید رسیدن به زندگی بهتر، خانهاش را در شهر مزار شریف ترک کرد.
آقای حبیبی ابتدا خود را به ایران رساند و سپس با یک قاچاقبر به توافق رسید تا در ازای ۲۱۰۰ دالر او را به استانبول برساند. او میگوید که توانست از مرز عبور کند، اما در منطقه چالگران در استان مرزی آغری ترکیه به دست نیروهای پولیس آن کشور افتاد.
این پناهجو میگوید که نیروهای مسلح ترکیه از وسایل مختلف برای شکنجه بازداشتشدگان استفاده کردند. صفت عکسهایی به افغانستان اینترنشنال فرستاده که در آنها دیده میشود بخشهایی از بدن او زخمی و سر و صورتش خونین است. او میگوید که پولیس با استفاده از یک شی فلزی بدن پناهجویان را سوراخ میکرد و آنها را با فلز داغ میسوزاند.
به گفته این پناهجو، پولیس ترکیه از روشهای بیرحمانه دیگری مانند لتوکوب با چوب و قنداق تفنگ، داغ کردن آهن و سوزاندن بدن، ریختن خاک در دهان پناهجویان و شکنجه با تشنگی نیز برای مجازات استفاده کردند.
«بعد از اینکه دهان از خاک پر میشود، حلق آدم خشکی و تشنگی شدید میگیرد. آدم حتی نمیتواند آب دهان خود را قورت بدهد».
«گلویم از تشنگی میسوخت. ما عذر و زاری میکردیم که یک قطره آب بدهید، اما ندادند. بعدا ما را رد مرز کرده و به سوی ایران رها کردند».
صفت میگوید که یکی از همراهان آنها – که در خوابگاهی در تهران با هم آشنا شده بودند – زیر شکنجه شدید پولیس ترکیه به شدت زخمی شد «تا حدی که نمیتوانست راه برود.»
آقای حبیبی روایت کرد که آن همسفر او که کمتر از ۱۸ سال داشت و از ولایت بغلان بود، در نیمهراه جان خود را از دست داد و «ما نتوانستیم او را با خود به ایران بیاوریم».
در ویدیویی که این پناهجو به افغانستان اینترنشنال فرستاد، دیده میشود که جسد یک جوان در بیابانی افتاده است. صفت گفت این ویدیو، در شهرستان ماکو در شمالغرب ایران تصویربرداری شده است.
در ویدیوی دیده میشود که یک پناهجوی دست جسد را گرفته و میگوید: «خودم زخمی هستم. او مرده است و نمیتوانم منتقلش کنم.»
عبدالرحمن، که در این سفر با صفت همراه بود نیز گفت که پناهجوی جانباخته به او گفته بود در افغانستان فرصت کاری نبود تا او بتواند بدهیهای خانوادهاش را بپردازد. به همین دلیل مجبور بود به کشوری برود تا بتواند کار کند و بدهی خانوادهاش را پرداخت کند.
صفت حبیبی یک ویدیوی دیگر نیز به افغانستان اینترنشنال فرستاد که در آن وضعیت او و همراهانش پس از بازگشت به خوابگاه تدارکدیده شده توسط قاچاقبران در نقطه صفر مرزی شهرستان ماکو دیده میشود.
در این ویدیو دستکم سه پناهجو از جمله صفت حبیبی با سر و صورت خونین دیده میشوند. صورت صفت در این ویدیو کاملاً خونین است و یکی از همراهان او میگوید که دست و پای او شکسته است. در این ویدیو آثار و علایم شکنجه در پشت عبدالرحمن نیز دیده میشود.
دختر ۱۶ ساله که تیر خورد: قاچاقبر گفت تا زندهای بدو


۲۰ سپتامبر ۲۰۲۱، سر مرز چالداران، گروه بزرگی از پناهجویان به کمین نیروهای امنیتی ترکیه خوردند. صنم، ۱۶ ساله، میگوید قاچاقبر گفته بود تا زمانی که کشته نشدهای بدو و به پشت سر خود نگاه نکن.
صنم [نام مستعار]، برادر و پسر کاکایش با تمام توان دویدند. آنها آنقدر دویدند که به یک کانال رسیدند و برای اینکه از گلولههای مرزبانان در امان بمانند خود را داخل کانال انداختند.
در کانال تا جایی که میتوانستند پیش رفتند. صنم گفت: «هر جایی که میخواستیم از کانال بیرون بیاییم، گلولهباران شروع میشد و ما دوباره خود را به کانال میانداختیم و پیشتر میدویدیم.»
آنها آنقدر به راه رفتن و دویدن ادامه دادند تا جایی که صنم از درد پا شروع به ناله کرد و بیتابی او هر لحظه بیشتر میشد.
رستم، برادر صنم، نور کمرنگ موبایل را به پای خواهرش انداخت و دید که زخمی عمیق دهان باز کرده است. «زخم آنقدر عمیق بود که استخوان پا را به وضوح میشد دید».
به گفته آنها ترس و نگرانی ناشی از تیراندازی نیروهای امنیتی ترکیه آنقدر زیاد بود که صنم نفهمیده بود در کجای راه گلوله خورده است.
در روزهایی که طالبان شهرهای افغانستان را یکی پس از دیگری میگرفت، صنم ۱۶ ساله همراه با برادر و پسر کاکایش تصمیم گرفتند افغانستان را ترک کند. هر سه کمتر از ۲۰ سال سن داشتند و هیچ یک تجربه زندگی تحت قوانین سختگیرانه طالبان را نداشتند، اما از بازگشت طالبان به قدرت هراس داشتند. صنم میگوید: «من نمیتوانستم قوانین طالبانی را تحمل کنم».
آنها در تهران با یک قاچاقبر به توافق رسیدند که در ازای ۴۵۰۰ دالر هر سه نفرشان را به استانبول برساند. در ۲۰ سپتامبر ۲۰۲۱، یک ماه و یک هفته پس از سقوط کابل، این سه نوجوان به همراه جمعیتی بزرگ از پناهجویان به مرز چالداران رسیدند، از مرز عبور کردند و اکنون در داخل یک کانال تاریک، خردسالترین آنها گلوله خورده بود.
رستم از چمدان خود واسلین و پارچههایی را درآورد و پای خواهرش را بست. سپس تلاش کرد با استفاده از نقشه مبایل، نزدیکترین روستا را پیدا کند.
سرانجام آنها توانستند از کانال بیرون بیایند و خود را به روستای کوچکی که در کنار یک رودخانه برسانند. رستم گفت که اهالی آن روستا که از کُردهای ترکیه بودند، با مهربانی به آنها غذا دادند، زخمهای صنم را پانسمان کردند و به او لباسهای کردی پوشاندند.

«چشمم زیر لتوکوب پاره شد»


در نخستین ماههای تسلط طالبان بر کابل آنها یک پارچه سیاه را بر روی صبور کچکن [نام مستعار]، ۲۹ ساله، کشیدند و او را با خود بردند. صبور گفت وقتی چشمم باز شد در زندان طالبان بودم. صبور میگوید طالبان توضیح نداد که به چه دلیلی بازداشت شده است.
این زندانی سابق طالبان پس از آزادی در ۲۴ نوامبر ۲۰۲۲ به سمت ترکیه حرکت کرد. قاچاقبر به او تعهد داده بود که در ازای ۱۱۰۰ دالر او را از ایران به استانبول برساند. او از مرز کرکوش یا قرقوش عبور کرد، اما در اول دسامبر در همین منطقه و در نزدیکی استان وان ترکیه به دست پولیس ترکیه افتاد.
او میگوید که حدود ۲۴ ساعت در اسارت نیروهای مسلح ترکیه ماند و در این مدت به طور پیوسته شکنجه شد. به گفته صبور، زیر شکنجه پولیس ترکیه چشم او پاره شد.
سپس مرزبانان ترکیه او را دوباره به ایران اخراج کردند. چشم او دو بار در ایران تحت عمل جراحی قرار گرفت. بار اول در خوابگاه قاچاقبران توسط پزشکی که به طور غیررسمی به او کمک کرد و بار دوم در بیمارستان فوقتخصصی چشمپزشکی فارابی در تهران.
افغانستان اینترنشنال مدارک پزشکی را مشاهده کرده است که نشان میدهد بیمارستان فارابی در تهران در ۱۴ جدی پارگی چشم صبور را عمل کرده است.
در یک نامه رسمی از بیمارستان فارابی به اداره گذرنامه ایران آمده است که صبور «به علت ضربه و پارگی چشم تحت عمل جراحی قرار گرفته است و باید تا دو هفته در این بیمارستان تحت درمان قرار گیرد.» در این نامه، بیمارستان از اداره گذرنامه خواسته است که ویزای صبور را تمدید کند.

ناپدیدشدگان


فضلاحمد احمدزی
فضلاحمد احمدزی، ۳۷ ساله، روز جمعه ۱۹ عقرب ۱۴۰۲ به خانوادهاش در شهرک مهاجرین ولایت لوگر خبر داد که از مرز ایران وارد خاک ترکیه شده است. این آخرین پیامی بود که خانوادهاش در واتسپ از او دریافت کرده است. بعد از آن پیام، هیچ خبری از آقای احمدزی دریافت نشد.
یک و نیم سال است که چهار دختر و یک پسر او صدای پدر را نشنیدهاند.
پدر این کودکان بهدلیل گسترش فقر و بیکاری پس از تسلط طالبان بر افغانستان از راه ایران و ترکیه راهی اروپا شده بود.
او سفر خود را در ماه عقرب آغاز کرد. ۱۰ روز را در ایران ماند و در هماهنگی با یک قاچاقبر که تعهد کرده بود او را صحیح و سالم به استانبول برساند به سوی مرزهای ترکیه حرکت کرد.
خانواده احمدزی، آخرین خانوار افغانستان نیست که فرزند خود را در مرزهای ایران گم کرده است. تقریبا دو ماه بعد از این رویداد، روز دوشنبه، ۱۱ جدی ۱۴۰۲، که مصادف است با جشن سال نو میلادی (۲۰۲۴)، عبدالحکیم نظری، جوان ۲۰ ساله در همراهی با قاچاقبران و گروهی دیگر از پناهجویان روانه مرز ماکو، در شمالغربی ایران و در استان آذربایجان غربی شد.
عبدالحکیم نظری
یک سال و چهار ماه میشود که مادر کهنسال عبدالحکیم نظری در ولسوالی تاله و برفک، در ولایت بغلان چشمانتظار فرزندش است.
خانواده او بارها با قاچاقبران تماس گرفتند تا برای پیدان کردن عبدالحکیم از آنها کمک بگیرند. همراهان عبدالحکیم به خانواده گفتند که کسی نمی تواند پس از عبور از مرز ماکو چه بر سر پسر آنها آمده است.
محمد شریف انصاری
در یک مورد دیگر، محمد شریف انصاری، جوان ۱۸ ساله، باشنده ولسوالی دهسبز کابل در ۷ حمل ۱۴۰۲ کابل را به قصد ایران ترک کرد. او ۱۳ روز بعد از روزی که از خانه خود در کابل حرکت کرده بود، پس از عبور از مرز، در وان ترکیه ناپدید شد.
مسعودالله انصاری، پدر محمد شریف در حالی که بغض در گلو داشت به افغانستان اینترنشنال گفت قاچاقبران به او تعهد داده بودند که پسرش را صحیح و سالم به ترکیه خواهند رساند. او یک نسخه از قرارداد امضاشده توسط قاچاقبران را به افغانستان اینترنشنال فرستاد که در آن دیده میشود که یک قاچاقبر به نام شاهین در ششم حمل ۱۴۰۲ با امضای قراردادی با خانواده محمدشریف درباره انتقال او از کابل به آلمان به تفاهم رسیده است.
در این قرارداد آمده است که شاهین، محمد شریف را از مرز نیمروز، در جنوبغرب افغانستان تا استانبول، در شمالغربی ترکیه در بدل ۲۰۰۰ دالر امریکایی منتقل میکند. بر مبنای این قرارداد، محمد شریف بعد از انتقال از استانبول به آلمان باید ۶۰۰۰ دالر امریکایی به شاهین بپردازد.
افغانستان اینترنشنال به مکتوبهای رسمی وزارت خارجه طالبان دست یافته که در آن دیده میشود که خانوادههای افغان به امید آگاهی از سرنوشت فرزندان ناپدیدشده خود به این وزارت مراجعه کردهاند.
احمدالله فرزند همایون
در یکی از مکتوبها که در ۲۸ قوس ۱۴۰۳ صادر شده است، در مورد بیخبری از فردی به نام «احمدالله» نوشته شده است. شعیب بریالی، رئیس امور قونسلی وزارت خارجه طالبان در این نامه به سفارت افغانستان در تهران نوشته است: «محترم احمدالله ولد همایون باشنده اصلی میدان وردک باشنده فعلی کابل ناحیه پنج طی درخواستی خویش عنوانی این ریاست تحریر نموده است که برادرش به نام احمدالله ولد همایون که اسم والده گل غوتی میباشد به تاریخ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۲ غرض کار و غریبی به طرف ترکیه روان بود. در «ماکو» مرز کشور ایران و ترکیه لادرک گردیده است و در این مدت هیچ احوال از نامبرده نداریم و هیچ رابطه با خانواده خود ندارد».
در این نامه از سفارت افغانستان در تهران خواسته شده است که در زمینه ردیابی حمدالله همکاری کند.
افراد ناپدیدشده ممکن است به دلایل مختلفی با سرنوشتهای ناخوشایندی روبهرو شده باشند. یکی از احتمالها، دستگیری و بازداشت آنها توسط نیروهای مرزی ترکیه یا ایران است، که ممکن است باعث قطع ارتباط و بیخبری خانوادهها از وضعیت آنها شود. همچنین برخی از آنها ممکن است در دام قاچاقبران گرفتار شده و به مناطق دیگر منتقل شده یا در شرایط سخت رها شده باشند.
حوادث طبیعی یا تصادفات جادهای در مسیرهای خطرناک نیز میتواند دلیل ناپدید شدن افراد باشد، یا ممکن است در مناطق دورافتاده گم شوند و نتوانند با خانوادههای خود تماس برقرار کنند.
احتمال دیگر این است که این افراد در مسیر خود به دلیل شکنجه، مشکلات جسمی، سوءتغذیه یا کمبود آب جان خود را از دست داده باشند، یا به کارهای غیرقانونی و مهاجرت اجباری کشیده شده باشند.
همچنین قطع ارتباط بهدلیل مشکلات فنی یا ربوده شدن توسط گروههای غیرقانونی یا مافیای قاچاق انسان نیز میتواند از دیگر دلایل ناپدیدشدن این افراد باشد. در مجموع وضعیت این پناهجویان پیچیده است و سرنوشت آنها بهطور دقیق قابل پیشبینی نیست.
با این حال هیچ سازمانی نیست که به پرسشهای خانوادههای چشمانتظار درباره سرنوشت جوانان ناپدید شده در مرز ایران - ترکیه پاسخ دهد.









گروگانگیری


در ماه ثور ۱۴۰۲ یک عکس تکاندهنده از عزتالله رحیمی، ۲۴ ساله، و فایل صوتی دلخراش او به خانوادهاش در ولایت فاریاب، در شمال افغانستان، میرسد.
خانواده عزتالله در تصویر میبینند که چشمان عزتالله و هفت نفر دیگر با پارچه سفید بسته است. دستانشان نیز بسته است و بر گردنشان زنجیر انداخته شده است.
در فایل صوتی که خانواده عزتالله دریافت کرد صدای او شنیده میشود که با گریه به زبان ترکمنی ا ز خانواده خود میخواست که پول قرض بگیرند و به آدمربایان بدهند. او در ادامه استدعا میکند و وعده میدهد که وقتی که آزاد شدم گُرده خود را بفروشد و قرض را پس بدهد.
سرانجام خانواده عزتالله رحیمی ۳۵۰۰ دالر از طریق ارز دیجیتال تتر (Tether) به آدمربایان واریز کرد تا فرزند خود را از چنگ آنها آزاد کنند.
عزتالله رحیمی در گفتوگو با افغانستان اینترنشنال تجربه خود را از ۹ روز اسارت در چنگ آدمربایان روایت کرد. آقای رحیمی گفت که به جز یک نفر، خانوادههای هفت نفر از پناهجویان مجبور شدند به آدمربایان پول بپردازند. سرانجام ربایندگان این پناهجویان را نیمهشب سوار یک موتر پژو کردند و در خیابانی در شهرستان شوط پیاده کردند.
عزتالله گفت در ۹ روز آدمربایان با استفاده از تفنگچه به ارعاب پناهجویان میپرداختند و با روشهای مختلف آنها را شکنجه میکردند. آنان در این مدت پناهجویان را گرسنه نگه میداشتند و به ندرت به آنان مقدار کمی بسکیت و آب میدادند.
به گفته عزتالله رحیمی او همراهانش پس از رهایی از چنگ آدمربایان خود را به پولیس ایران در شهرستان شوط در استان آذربایجان غربی تسلیم کردند. سپس پولیس آنان را به اردوگاه مهاجران منتقل کرد.
در یک سند رسمی که افغانستان اینترنشنال آنرا بررسی کرده دیده میشود که علی ذوالقدری، رئیس پولیس مهاجرت و گذرنامه ایران در ۲۶ ثور ۱۴۰۳ پاسپورت عزتالله رحیمی را که در اختیار آدمربایان بوده بیاعتبار اعلام کرده و دستور داده است که برای او برگه بازگشت به افغانستان صادر شود.
عزتالله رحیمی گفت که آنها در مجموع ۹ روز در یک غار در کوهپایههای شهرستان شوط استان در شمالغربی ایران توسط آدمربایان شکنجه شدند.
یافتههای افغانستان اینترنشنال نشان میدهد که گروگانگیری و آدمربایی پناهجویان افغانستان در مسیر ایران – ترکیه نیز از رویدادهای شایع در این منطقه است.
افغانستان اینترنشنال به مجموعهای از مدارک رسمی وزارت خارجه طالبان دست یافته که موارد متعدد از گروگانگیری در مرز ایران – ترکیه را تایید میکند.
در یکی از موارد، در نهم اسد ۱۴۰۳ فضلمحمد حقانی، سفیر طالبان در تهران یک نامه رسمی در مورد گروگانگیری یک شهروند افغانستان به نام نصرتالله فرزند فقیر محمد، به وزارت خارجه در کابل فرستاده است. در این نامه آمده است که سفارت افغانستان در تهران موضوع گروگانگیری این شهروند افغانستان را به وزارت خارجه ایران منتقل کرده و در صورت دریافت هر گونه پاسخ کابل را در جریان خواهد گذاشت.
قنسول افغانستان در مشهد: تهران در برابر شبکههای گروگانگیری اقدام جدی نکرده است
در یک نامه رسمی که عبدالجبار انصار، قونسل پیشین افغانستان در مشهد در ۲۶ جدی ۱۴۰۲ به وزارت خارجه در کابل فرستاد، نوشت که تهران با شبکههای گروگانگیری افغانها برخورد جدی نکرده است.
در این نامه آمده است: «در چند سال اخیر به علت مهاجرت گسترده جوانان تعدادی از شبکههای گروگانگیری پدید آمدهاند که به بهانههای مختلف جوانان افغان را اغفال نموده به مکانهای مورد نظرشان میکشانند و از خانوادههایشان پول میستانند.»
بر مبنای این سند «با وجود تلاشهای صورت گرفته، برخورد جدی قضایی با این نوعی از شبکههای اغفال و گروگانگیری صورت نگرفته و این معضل همچنان پیچیدهتر و دامنه آن گستردهتر شده روان است.»




وضعیت اردوگاهها


دهها پناهجویی که تجربه اقامت در اردوگاههای سازمان مهاجرت ترکیه را داشتهاند، به افغانستان اینترنشنال از ضبط وسایل شخصی مثل موبایل، وضعیت بهداشت، دسترسی به غذا، دسترسی به امکانات صحی، تراکم بیش از حد جمعیت، جداسازی خانوادهها، ریختن داروهایی برای کاهش میل جنسی در غذا و بدرفتاری شدید در این اردوگاهها شکایت کردهاند. این پناهجویان میگویند مهاجران در این اردوگاهها در شرایطی شبیه زندان زندگی میکنند و از حقوق اساسی خود محروماند.
محمد نعیمی [نام مستعار]، پناهجوی افغان در ترکیه ویدیوهایی را به افغانستان اینترنشنال فرستاده است که در آن وضعیت پناهجویان در اردوگاه آیواجیک شهر شمالغربی چاناک قلعه در اواخر دسامبر ۲۰۲۴ دیده میشود.
در این ویدیو کودکی با وضع وخیم در آغوش پدرش دیده میشود. تصویربردار توضیح میدهد که « اینجا کمپ آیواجیک است. مریض تب شدید و استفراغ دارد. پدرش رفته پیش پولیس، میگویند چکار کنیم؟ این کودک دارد میمیرد. پدر و مادرش به پولیس میگویند این دارد میمیرد. آنها دشنام میدهند و میگویند دور شوید.»
آقای نعیمی توضیح داد که این کودک حدود یک و نیم هفته بیمار بود و مسئولان اردوگاه به درخواستهای متعدد والدین او برای انتقال این کودک به شفاخانه توجه نکردند. او گفت بیماری این کودک آنقدر شدید شد که پناهجویان مجبور شدند دست به تظاهرات بزنند و بعد از اعتراض مسئولان او را به بیمارستان منتقل کردند.
در ویدئوی دومی که آقای نعیمی از اردوگاه آیواجیک به افغانستان اینترنشنال فرستاد، دیده میشود که جمع بزرگی از پناهجویان زیر یک سقف در محیطی تنگ بدون رعایت فاصلهگذاری اجتماعی در کنار همدیگر خوابیدهاند.
محمد نعیمی که به تازگی از اردوگاه آیواجیک آزاد شده بود، به افغانستان اینترشنال گفت: «میتوانم بگویم که حیوانات در ترکیه بیشتر از پناهجویانی که در اردوگاهها نگهداری میشوند حق و احترام دارند.» او اردوگاه را قفس تشبیه کرد. محمد نعیمی میگوید که مسئولان اردوگاه روزانه یک نان و پنج گرم پنیر میدادند و با پناهجویان بدرفتاری میکردند. احمد گفت که در مدت ۴۵ روزی که در اردوگاه بوده، نتوانسته حمام کند.
بهشته، یک پناهجوی افغان در اردوگاه فرمانداری مرکزی در شهر ازمیر، در غرب ترکیه و در ساحل دریای اژه، به افغانستان اینترنشنال گفت که در یک میدان بسکتبال نزدیک به ۸۰۰ نفر زندگی میکنند. بهشته گفت که وقتی خانوادهها را بازداشت میکنند کودکان، زنان و مردان یک خانواده را جدا میکند و به اتاقهای جداگانه منتقل میکنند. او گفت در زمان آزادی هم اعضای خانواده را جدا جدا رها میکنند.
در ویدیویی که بهشته به افغانستان اینترنشنال فرستاد دیده میشود که دیوارهای اردوگاه با سیم خاردار بسته شده است. پناهجویان میگویند مقامهای اردوگاههای ترکیه به حدی بدرفتاری و خشونت میکنند که پناهجو مجبور شود برگه اخراج رضایتمندانه خود را امضا کند.
کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهجویان در ایمیل رسمی به افغانستان اینترنشنال گفت افغانهایی که به ترکیه میرسند، بر اساس قوانین این کشور، حق درخواست حمایت بینالمللی را دارند. در این ایمیل آمده است که کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهجویان از آنها در این روند حمایت میکند، چه از طریق مداخل مهستقیم در صورت نیاز و چه با ارائه کمکهای حقوقی. همچنین، افرادی که از طریق خطوط مشاوره، شرکای کمیساریا و سایر کانالهای ارتباطی با این نهاد تماس میگیرند، مورد حمایت قرار میگیرند.
در این ایمیل آمده است که کمیساریای عالی سازمان ملل در امور پناهجویان همچنین به افغانهای آواره در ایران از طریق ارائه کمکهای حقوقی و سایر خدمات حمایتی، کمکهای نقدی، تأمین بخشی از هزینههای بیمه سلامت برای پناهندگان آسیبپذیر و حمایت از برنامههای بهداشت، آموزش و معیشت دولت ایران کمک میکند.



