شش فرمانده طرفدار ایران که دور رهبر طالبان را احاطه کرده‌اند

داستان ظهور، سقوط و بازگشت فرماندهان طالبان که در طول دهه‌ها جنگ میان ایران و افغانستان در رفت و آمد بودند، روایتگر پیوندی است که در سایه‌ها قوت گرفت. 

شورش بی‌امان طالبان که در نهایت به خروج نیروهای امریکایی و سقوط جمهوریت در افغانستان انجامید، فرصتی را برای جاسوسان ایرانی فراهم کرد که به مدت دو دهه با برخی چهره‌های سرشناس طالبان مانند ملا شیرین آخند رابطه برقرار کرده بودند. 

ملا شیرین، فرمانده‌ای چریکی که زمانی هزاران مرد مسلح را در رکاب ملا محمد عمر، رهبر گروه طالبان فرماندهی می‌کرد، در پی حمله امریکا به افغانستان در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخت و با تایید تهران به قاچاق سوخت در مناطق مرزی روی آورد. حمایت صبورانه ایران اکنون یک مدافع مورد اعتماد را به ارمغان آورده است، زیرا ملا شیرین بار دیگر به یکی از تصمیم‌گیران ارشد طالبان تبدیل شده است. 

سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبران ارشد طالبان که میان دو کشور در رفت و آمد بودند، ارتباط گرفت و حامیانی برای جمهوری اسلامی پیدا کرد. 

جمهوری اسلامی ایران و افغانستان تحت حاکمیت طالبان، دو قدرت مطرود که تحت فشار ایالات متحده و خسته از رویارویی با این کشورند، همکاری نامتعارفی را شکل داده‌اند. 

یکی حکومت شیعی است و دیگری امارت سنی. ظاهراً این دو دهه‌ها از یکدیگر متنفر بوده‌اند، اما دو دشمن مشترک (امریکا و داعش) آن‌ها را در یک جبهه قرار داده است. 

جمهوری اسلامی ایران و امارت اسلامی طالبان اکنون در منطقه‌ای پرتنش به هم نزدیک‌تر شده‌اند و از طریق گروهی از رهبران چریکی، ملاهای جهادی، قاچاقچیان مواد مخدر، شورشیان و جاسوسان مسلح به هم پیوند خورده‌اند. 

مصاحبه با بیش از دوازده مقام فعلی و پیشین طالبان و همچنین ماموران استخباراتی دولت سابق افغانستان، سفیران و روسای امنیتی، این رابطه مخفی را روشن می‌کند. 

به گفته این منابع، برخی از فرماندهان ارشد طالبان اکنون حتی پرداخت‌های ماهانه نقدی، ویزا و اسناد سفر برای بستگان و نزدیکان خود دریافت می‌کنند و مواد مخدر و پول نقد بازار سیاه را به ایران قاچاق می‌کنند. 

برای جمهوری اسلامی، شکست دشمن اصلی‌اش ایالات متحده در یک جنگ فرسایشی در پشت مرزهای شرقی ایران فرصتی بود که نمی‌شد از دست داد. 

اما تهران اکنون بیش از هر زمان دیگری به دوست و هم‌پیمان نیاز دارد زیرا قدرتش در خاورمیانه، به ویژه در سوریه و لبنان، در اثر یک جنگ ۱۴ ماهه با اسرائیل تضعیف شده است. افغانستان می‌تواند عمق استراتژیک ایران و هم‌پیمان در سرکوب داعش و جیش‌العدل برای جمهوری اسلامی باشد. 

برای طالبان، تنها حاکمان کشوری در جهان که رسماً توسط هیچ دولت دیگری به رسمیت شناخته نشده‌اند، حفظ روابط خوب با ایران یک حیاط خلوت باثبات را تضمین می‌کند در حالی که تحت تحریم‌ها دست و پنجه نرم می‌کنند و با پاکستان - که زمانی حامی اصلی این گروه بود - در جنگ آشکارند. 

ابتکار تهران برای پرورش روابط شخصی با رهبران ارشد طالبان، جناحی همدل با منافعش را در قندهار، پایگاه اصلی این گروه، به دست آورده است. 

با افزایش دشمنان و مشکلات، اکنون حداقل یکدیگر را دارند. 

از نفرت تا سازش

در ابتدای دوره اول حکومت طالبان بر بخش‌هایی از افغانستان از ۱۹۹۶ تا ۲۰۰۱، روابط دو همسایه  تیره بود و نفوذ پاکستان بر طالبان به‌گونه چشم‌گیری قوی‌تر از ایران یا هر کشور دیگری بود. 

حمله به قنسولگری ایران در مزار شریف در سال ۱۹۹۸ هنگامی که طالبان در میانه جنگ داخلی افغانستان،‌ این شهر را محاصره کرده بود، منجر به کشته شدن ۱۱ دیپلومات و کارمند ایرانی شد و روابط این گروه را با تهران در ابتدا تیره کرد. 

میزبانی طالبان از القاعده و اردوگاه‌های آموزشی آن، این گروه را به دشمن همسایگان منطقه و جهان تبدیل کرد، اما تهران از همان ابتدا طالبان را به عنوان سپر مهمی میان خود و گروه‌های شبه‌نظامی بین‌المللی می‌دید. 

برخی از اعضای طالبان از همان آغاز شکل‌گیری این گروه در دهه ۱۹۹۰، عمدتاً بر اساس منافع استراتژیک و منطقه‌ای، به دارایی‌های ارزشمندی برای تهران تبدیل شدند. 

پس از سقوط حکومت طالبان در سال ۲۰۰۱ و در طول مدت حضور نیروهای امریکایی در افغانستان، تهران طالبان را به عنوان ابزاری برای وارد کردن خسارت نظامی و اقتصادی به ایالات متحده می‌دید. 

این هدف با اهداف طالبان همسو بود و همگرایی منافع، تهران را متقاعد کرد تا به طور غیرمستقیم با فراهم کردن منابع و پناهگاه‌های امن از طالبان حمایت کند و درگیری کم‌شدتی را حفظ کند که در نهایت دولت تحت حمایت غرب در افغانستان را تضعیف و سرنگون کرد. 

شورش طالبان علیه نیروهای تحت رهبری امریکا به نفع ایران بود زیرا افغانستان را به اندازه کافی بی‌ثبات نگه می‌داشت تا از تبدیل شدن این کشور به مرکزی برای نیروهای ضدایرانی یا پایگاه نظامی بلندمدت امریکا در پشت مرز شرقی‌اش جلوگیری کند. 

با خروج امریکا از افغانستان و زنجیره ناکامی‌های جمهوری اسلامی در خاورمیانه پس از درگیری منطقه‌ای ۷ اکتبر با اسرائیل، به نظر می‌رسد رابطه تهران و طالبان رو به شکوفایی بیشتر می‌رود. 

همکاری در امنیت مرزی، تجارت و تلاش‌های مبارزه با تروریسم منطقه‌ای در حال گسترش است و روابط شخصی که با فرماندهان ارشد طالبان پرورش یافته، منافع ایران را در این همسایگی پرآشوب حفظ می‌کند. 

اکنون نگاهی می‌اندازیم به شش چهره سرشناس حامی ایران در گروه طالبان:

ابراهیم صدر

دوست وفادار سپاه پاسداران 

عبدالحق وثیق

ارتباط ایران با سازمان جاسوسی طالبان 

قیوم ذاکر

رابط القاعده و ایران

نعیم بریچ

سلطان قاچاق مواد مخدر 

نوراحمد اسلام‌جار

آخوندی با تبار ایرانی 

ملا شیرین آخند

بلای جان جیش‌العدل 

ابراهیم صدر:

دوست وفادار سپاه پاسداران 

بر اساس گفته مقام‌های دیپلوماتیک و استخباراتی که با افغانستان اینترنشنال مصاحبه کرده‌اند، مجرای اصلی نفوذ ایران از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رئیس امنیت طالبان، محمد ابراهیم صدر است. 

این فرمانده کهنه‌کار که از ولایت هلمند در جنوب غرب است، در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ به عنوان معاون وزیر دفاع خدمت کرد و پس از حمله تحت رهبری امریکا در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخت و به تدریج به متحد مورد اعتماد تهران تبدیل شد. 

یک منبع آشنا با عملیات استخباراتی جمهوری اسلامی گفت: «ایران صدر را به عنوان یک شریک استراتژیک می‌بیند، به ویژه با توجه به نقش و نفوذ او در طالبان به عنوان رئیس عملیات نظامی و شورای امنیت.» 

صدر با پناهندگی در شهرهای شرقی ایران مشهد، زاهدان و خواف، مدرسه العماریه را در سال ۲۰۰۸ در نصرت‌آباد سیستان و بلوچستان تاسیس کرد. 

طبق گفته یک معلم دینی آشنا با عملیات آن و یک دیپلومات سابق افغان، این مدرسه به جنگجویان طالبان از سراسر افغانستان، از هلمند در غرب تا غزنی، زابل و قندهار در شرق که با ائتلاف تحت رهبری امریکا در هلمند می‌جنگیدند، آموزش می‌داد. 

یک مقام سابق استخباراتی با شرط محرمانه ماندن هویتش به افغانستان اینترنشنال گفت: «مدرسه یک مرکز استخباراتی عملیاتی مخفی بود که ایران از آن حمایت مالی و لجستیکی می‌کرد. هدف آن افزایش حضور در مرزهای مشترک افغانستان و ایران و جلوگیری از گسترش نفوذ امریکا در ایران بود.» 

انفجاری مرموز در سال ۲۰۱۷ به مدرسه اصابت کرد و ۱۱ جنگجوی طالبان را کشت. منابع امنیتی به افغانستان اینترنشنال گفتند که ماموران استخباراتی دولت وقت افغانستان این حمله را انجام دادند اما برای در امان ماندن از خشم ایران، نقش خود را مخفی نگه داشتند. 

آغوش متقابل صدر و ایران به زودی توجه واشنگتن را جلب کرد. 

خزانه‌داری امریکا در اعلامیه‌ای در ماه اکتبر که ابراهیم صدر را به عنوان مجرای تأمین مالی تهران برای طالبان معرفی می‌کرد، نوشت: «در سال ۲۰۱۸، مقام‌های ایرانی موافقت کردند که به ابراهیم حمایت مالی و آموزش فردی ارائه دهند تا از ردیابی احتمالی به ایران جلوگیری شود.» 

این اعلامیه افزود: «مربیان ایرانی به تقویت توانایی‌های تاکتیکی و رزمی طالبان کمک می‌کردند.» 

پس از تحریم‌های امریکا و انفجار در مدرسه علمیه ابراهیم صدر، مقام‌های امنیتی سابق دولت افغانستان می‌گویند که سپاه پاسداران ایران موافقت کرد در صورتی که او ارتباطات خود با تهران را پنهان نگه دارد، حمایت مالی و تسلیحاتی بیشتری به او ارائه دهد. 

تحت این سیاست، کمک‌های ایران به طور منظم به مدرسه جدید ایرانی ابراهیم صدر و سایر مدرسه‌های که او در ایالت مرزی شمال غربی پاکستان اداره می‌کرد، می‌رسید. این موضوع توسط دو مقام ارشد سابق امنیتی و یک دیپلومات سابق تایید شده است. 

در ایران، مدرسان سپاه پاسداران برای تقویت توانایی‌های رزمی طالبان تلاش می‌کردند. 

یک مقام سابق ریاست امنیت ملی (NDS) دولت پیشین افغانستان، که نهاد اصلی استخباراتی بود، به افغانستان اینترنشنال گفت: «طالبان در این سال‌ها سلاح‌های ایرانی از جمله تفنگ دریافت کردند.» 

از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، ابراهیم صدر رئیس کمیسیون نظامی طالبان مستقر در پیشاور پاکستان بود - موقعیتی که به او رهبری نبردها در ولایت هلمند را می‌داد، جایی که نبردهای شدید و خونینی علیه نیروهای افغان تحت حمایت ائتلاف انجام داد. 

طبق گفته مقام‌های ارشد امنیتی سابق دولت افغانستان و یک منبع طالبان، حمایت ایران به تجدید ساختار گسترده‌ای که ابراهیم صدر در نیروهای طالبان انجام داد، قدرت مضاعف بخشید و به طور قابل توجهی به پیروزی نظامی طالبان در هلمند کمک کرد. 

یک منبع نزدیک به طالبان گفت: «ابراهیم صدر فقط یک فرمانده نیست بلکه او یک رکن مهم در تجدید ساختار نظامی طالبان است.» 

زندگی شخصی ابراهیم صدر نیز با فعالیت‌های سیاسی و نظامی او درهم تنیده است. هر دو همسر او تا سال ۲۰۲۰ در ایران زندگی می‌کردند. 

طبق گفته یک مقام ارشد سابق طالبان و دو مقام ارشد امنیتی دولت پیشین، قاچاق مواد مخدر بین هلمند و ایران از طریق پاکستان، با چراغ سبز جمهوری اسلامی، عملیات درآمدزایی طالبان تحت نظر ابراهیم صدر را تقویت می‌کرد. 

دولت افغانستان معتقد بود نیروهایش ابراهیم صدر را در نبرد سال ۲۰۲۰ کشته‌اند اما از اینکه او زنده مانده و در یک شفاخانه در ایران درمان شده، دلخور شدند. 

ابراهیم صدر نفوذ خود را از هلمند به مرکز تصمیم‌گیری طالبان در قندهار گسترش داده و روابط با ایران را به سطح جدیدی ارتقا داده است. 

تحت رهبری فعلی طالبان، نقش ابراهیم صدر در استراتژی دیپلوماتیک و نظامی این گروه همچنان محوری است. 

بر اساس گفته مقام‌های دیپلوماتیک و استخباراتی که با افغانستان اینترنشنال مصاحبه کرده‌اند، مجرای اصلی نفوذ ایران از طریق سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، رئیس امنیت طالبان، محمد ابراهیم صدر است. 

این فرمانده کهنه‌کار که از ولایت هلمند در جنوب غرب است، در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ به عنوان معاون وزیر دفاع خدمت کرد و پس از حمله تحت رهبری امریکا در سال ۲۰۰۱ به ایران گریخت و به تدریج به متحد مورد اعتماد تهران تبدیل شد. 

یک منبع آشنا با عملیات استخباراتی جمهوری اسلامی گفت: «ایران صدر را به عنوان یک شریک استراتژیک می‌بیند، به ویژه با توجه به نقش و نفوذ او در طالبان به عنوان رئیس عملیات نظامی و شورای امنیت.» 

صدر با پناهندگی در شهرهای شرقی ایران مشهد، زاهدان و خواف، مدرسه العماریه را در سال ۲۰۰۸ در نصرت‌آباد سیستان و بلوچستان تاسیس کرد. 

طبق گفته یک معلم دینی آشنا با عملیات آن و یک دیپلومات سابق افغان، این مدرسه به جنگجویان طالبان از سراسر افغانستان، از هلمند در غرب تا غزنی، زابل و قندهار در شرق که با ائتلاف تحت رهبری امریکا در هلمند می‌جنگیدند، آموزش می‌داد. 

یک مقام سابق استخباراتی با شرط محرمانه ماندن هویتش به افغانستان اینترنشنال گفت: «مدرسه یک مرکز استخباراتی عملیاتی مخفی بود که ایران از آن حمایت مالی و لجستیکی می‌کرد. هدف آن افزایش حضور در مرزهای مشترک افغانستان و ایران و جلوگیری از گسترش نفوذ امریکا در ایران بود.» 

انفجاری مرموز در سال ۲۰۱۷ به مدرسه اصابت کرد و ۱۱ جنگجوی طالبان را کشت. منابع امنیتی به افغانستان اینترنشنال گفتند که ماموران استخباراتی دولت وقت افغانستان این حمله را انجام دادند اما برای در امان ماندن از خشم ایران، نقش خود را مخفی نگه داشتند. 

آغوش متقابل صدر و ایران به زودی توجه واشنگتن را جلب کرد. 

خزانه‌داری امریکا در اعلامیه‌ای در ماه اکتبر که ابراهیم صدر را به عنوان مجرای تأمین مالی تهران برای طالبان معرفی می‌کرد، نوشت: «در سال ۲۰۱۸، مقام‌های ایرانی موافقت کردند که به ابراهیم حمایت مالی و آموزش فردی ارائه دهند تا از ردیابی احتمالی به ایران جلوگیری شود.» 

این اعلامیه افزود: «مربیان ایرانی به تقویت توانایی‌های تاکتیکی و رزمی طالبان کمک می‌کردند.» 

پس از تحریم‌های امریکا و انفجار در مدرسه علمیه ابراهیم صدر، مقام‌های امنیتی سابق دولت افغانستان می‌گویند که سپاه پاسداران ایران موافقت کرد در صورتی که او ارتباطات خود با تهران را پنهان نگه دارد، حمایت مالی و تسلیحاتی بیشتری به او ارائه دهد. 

تحت این سیاست، کمک‌های ایران به طور منظم به مدرسه جدید ایرانی ابراهیم صدر و سایر مدرسه‌های که او در ایالت مرزی شمال غربی پاکستان اداره می‌کرد، می‌رسید. این موضوع توسط دو مقام ارشد سابق امنیتی و یک دیپلومات سابق تایید شده است. 

در ایران، مدرسان سپاه پاسداران برای تقویت توانایی‌های رزمی طالبان تلاش می‌کردند. 

یک مقام سابق ریاست امنیت ملی (NDS) دولت پیشین افغانستان، که نهاد اصلی استخباراتی بود، به افغانستان اینترنشنال گفت: «طالبان در این سال‌ها سلاح‌های ایرانی از جمله تفنگ دریافت کردند.» 

از سال ۲۰۱۶ تا ۲۰۲۰، ابراهیم صدر رئیس کمیسیون نظامی طالبان مستقر در پیشاور پاکستان بود - موقعیتی که به او رهبری نبردها در ولایت هلمند را می‌داد، جایی که نبردهای شدید و خونینی علیه نیروهای افغان تحت حمایت ائتلاف انجام داد. 

طبق گفته مقام‌های ارشد امنیتی سابق دولت افغانستان و یک منبع طالبان، حمایت ایران به تجدید ساختار گسترده‌ای که ابراهیم صدر در نیروهای طالبان انجام داد، قدرت مضاعف بخشید و به طور قابل توجهی به پیروزی نظامی طالبان در هلمند کمک کرد. 

یک منبع نزدیک به طالبان گفت: «ابراهیم صدر فقط یک فرمانده نیست بلکه او یک رکن مهم در تجدید ساختار نظامی طالبان است.» 

زندگی شخصی ابراهیم صدر نیز با فعالیت‌های سیاسی و نظامی او درهم تنیده است. هر دو همسر او تا سال ۲۰۲۰ در ایران زندگی می‌کردند. 

طبق گفته یک مقام ارشد سابق طالبان و دو مقام ارشد امنیتی دولت پیشین، قاچاق مواد مخدر بین هلمند و ایران از طریق پاکستان، با چراغ سبز جمهوری اسلامی، عملیات درآمدزایی طالبان تحت نظر ابراهیم صدر را تقویت می‌کرد. 

دولت افغانستان معتقد بود نیروهایش ابراهیم صدر را در نبرد سال ۲۰۲۰ کشته‌اند اما از اینکه او زنده مانده و در یک شفاخانه در ایران درمان شده، دلخور شدند. 

ابراهیم صدر نفوذ خود را از هلمند به مرکز تصمیم‌گیری طالبان در قندهار گسترش داده و روابط با ایران را به سطح جدیدی ارتقا داده است. 

تحت رهبری فعلی طالبان، نقش ابراهیم صدر در استراتژی دیپلوماتیک و نظامی این گروه همچنان محوری است. 

عبدالحق وثیق:

ارتباط ایران با سازمان جاسوسی طالبان 

زمانی که طالبان از یک گروه نسبتا ناشناخته به جایی رسید که کنترل سه چهارم افغانستان را در سال ۱۹۹۶ در دست گرفت و در مرزهای ایران مستقر شد، موضع جهادی سنی تندرو این گروه و حضور جنگجویان پاکستانی ضدشیعه در صفوف آن، تهران را نگران و آزرده‌خاطر کرد. 

اما یکی از چهره‌های برجسته طالبان که زمانی در ایران زندگی می‌کرد و دوران کاری او از زندان بدنام گوانتانامو تا ریاست سازمان جاسوسی طالبان را در بر می‌گرفت، ماهرانه روابط  این گروه با تهران را بهبود بخشید. 

عبدالحق وثیق قبل از تشکیل طالبان در اوایل دهه ۱۹۹۰ و تسلط نهایی آن، با خانواده‌اش در زاهدان ایران زندگی می‌کرد. 

برادر زن او، قاری احمدالله، در آن زمان رئیس دفتر حزب اسلامی در استان سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران بود. 

وقتی طالبان کابل را گرفت، احمدالله به ریاست سازمان استخبارات این گروه منصوب شد و وثیق ابتدا دستیار او و سپس رئیس استخبارات طالبان برای کابل شد. 

حوزه اختیارات او بعدا به نظارت بر سایر گروه‌های شبه‌نظامی افراطی در پاکستان و ایران گسترش یافت. 

در سال ۱۹۹۸، وثیق بین قلمروهای چهار گروه افراطی که هنوز به طالبان نپیوسته بودند، در جلساتی که در کویته پاکستان، بهرامچه در جنوب‌غربی هلمند و سیستان و بلوچستان در جنوب شرقی ایران برگزار شد، در رفت و آمد بود. 

وثیق با امضای توافقنامه‌ای پنج جانبه در هلمند با این گروه‌ها، اعتماد ملا عمر را جلب کرد و به یکی از نزدیک‌ترین دستیاران او تبدیل شد که مسئول یکی از پیچیده‌ترین پرونده‌های طالبان بود: مدیریت دیپلماسی رهبر وقت طالبان با ایران. 

به گفته دو مقام ارشد سابق طالبان، پس از انتصاب به عنوان معاون رئیس استخبارات، ملا عمر مدیریت روابط با ایران و کشورهای اروپایی را به وثیق محول کرد. 

طبق اسناد دیپلوماتیک امریکا که توسط ویکی‌لیکس فاش شد، وثیق یک رابط کلیدی میان طالبان و القاعده بود. نیروهای ائتلاف تحت فرمان امریکا در افغانستان او را در نوامبر ۲۰۰۱ دستگیر و به زندان گوانتانامو منتقل کردند، جایی که وثیق ۱۲ سال در آنجا ماند. 

وثیق متهم به فراهم کردن پناهگاه‌های امن برای چندین عضو القاعده در مرز با ایران، انتقال و تجهیز شاخه‌های طرفدار ایران القاعده به غزنی، پکتیکا و محل آخرین مقاومت آن در توره بوره و نظارت بر امنیت اردوگاه‌های آموزشی این گروه بود. 

طبق گفته یک مقام سابق طالبان، همسر اول، مادر و خانواده او در سال ۲۰۰۲ به ایران مهاجرت کردند و در شهر کوچکی در استان سیستان و بلوچستان مستقر شدند که روابط شخصی با تهران را مستحکم کرد. 

سه نفر از اعضای خانواده وثیق به صدر ابراهیم در مدرسه العمریه در جنوب شرقی ایران پیوستند و یک برادر زن دیگر او در انفجار مدرسه در سال ۲۰۱۷ کشته شد. 

وثیق که توسط ایالات متحده در یک تبادل زندانی با میانجیگری قطر با سرباز امریکایی بووی برگدال مبادله شد در سال ۲۰۱۴ به قطر منتقل شد، جایی که به عنوان عضو کلیدی تیم مذاکره‌کننده طالبان در دوحه خدمت کرد. 

یک دیپلومات سابق و مقام ارشد دولتی گفتند که وثیق ابتدا از قطر به اسلام‌آباد، سپس به بلوچستان و در نهایت در اکتبر ۲۰۱۶ برای پیوستن مجدد به خانواده‌اش به ایران سفر کرد. 

یک معاون سابق عملیات ریاست امنیت ملی افغانستان به افغانستان اینترنشنال گفت: «ما از سفر او در سال ۲۰۱۶ مطلع بودیم و پس از گزارش به فرماندهی مشترک استخبارات، این نگرانی را در سطح دیپلوماتیک با ایران و پاکستان در میان گذاشتیم.» 

او افزود که وثیق بین سال‌های ۲۰۱۴ و ۲۰۲۱ چهار بار به ایران سفر کرد و روابطی را که در طول زندان طولانی‌مدت او کمرنگ شده بود، با سپاه پاسداران بازسازی کرد. 

در اکتبر ۲۰۲۲، وثیق در دوحه با دیوید کوهن، معاون مدیر آژانس استخبارات مرکزی امریکا (CIA) دیدار کرد. این دیدار اولین ملاقات در چنین سطح بالایی بین دو طرف از زمان ترور رهبر القاعده، ایمن الظواهری، توسط ایالات متحده در کابل در اوایل همان سال بود. 

نه امریکا و نه گروه طالبان محتوای این دیدار را فاش نکرده‌اند. 

قیوم ذاکر:

رابط القاعده و ایران 

یک تبادل زندانی حساس بین دشمنان دیرینه، القاعده و ایران، توسط یکی از رهبران غیرمتعارف طالبان مدیریت شد؛ کسی که نزدیکی او به جهادی‌هایی که تهران از آنها متنفر بود، قابل توجه بود، اما ایران ارزش توانایی او در مدیریت این گروه‌ها را درک کرد. 

در سال ۲۰۱۰، عوامل سپاه پاسداران، سیف‌العادل، یکی از اعضای ارشد القاعده را - که پس از مرگ الظواهری رهبر شبکه القاعده است - در ازای رهایی یک دیپلومات ایرانی ربوده‌شده در پاکستان، حشمت‌الله عطارزاده، به شبه‌نظامیان مرتبط با طالبان تحویل دادند. 

فرمانده ارشد طالبان، عبدالقیوم ذاکر، نقش اصلی را در این مذاکرات حساس ایفا کرد. 

در دهه ۱۹۹۰، الظواهری ۱۵۰ موتر برای ذاکر خریداری کرد تا در نبردهای او علیه دشمنان طالبان حمایت کند. ذاکر که به دلیل کاریزمای شخصی و دانش نظامی‌اش شناخته می‌شد، نقشی کلیدی در بازگشت طالبان به قدرت داشت. 

ذاکر نیروهای طالبان را در برخی از شدیدترین درگیری‌ها، در شمال افغانستان در دوران حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ فرماندهی می‌کرد و به‌عنوان یکی از سخت‌گیرترین فرماندهان این گروه شناخته می‌شود. 

مسیر او پر از افت‌وخیزهای شدید بود. 

او در سال ۲۰۰۱ در یک نبرد شدید توسط نیروهای به رهبری عبدالرشید دوستم، فرمانده اوزبیک ائتلاف افغانی ضد طالبان، اسیر شد و به نیروهای امریکایی تحویل داده شد که او را در گوانتانامو زندانی کردند. 

اما در مسیری پرپیچ‌وخم که از پاکستان و ایران عبور کرد، او در ۱۵ آگست ۲۰۲۱ در راس نیروهای پیروز طالبان وارد کاخ ریاست‌جمهوری افغانستان شد و بر کرسی رئیس‌جمهور پیشین، اشرف غنی، که فرار کرده بود، تکیه زد. 

در میانه سختی‌های اولیه او، خانواده‌اش در سال ۲۰۰۳ به زاهدان ایران نقل مکان کردند، جایی که سه همسرش به همراه فرزندانشان، برادرش و شش برادر همسرش زندگی می‌کردند. 

او در سال ۲۰۰۷ به زندان پل‌چرخی در کابل منتقل شد و دوباره در سال ۲۰۰۸ آزاد شد، به امید اینکه آزادی او و دیگر رهبران طالبان بتواند روند صلح را تقویت کند. 

اما پس از آزادی، ذاکر دوباره به رهبری نظامی طالبان پیوست و از هلمند به کویته پاکستان و در نهایت به زاهدان رفت. 

او در نزدیکی منطقه عاشور استان سیستان و بلوچستان مدرسه‌ای دینی به نام خالد بن ولید تاسیس کرد که علاوه بر آموزش دینی، آموزش‌های جنگی نیز به نیروهای طالبان از ولایت‌های هلمند، زابل، نیمروز و فراه ارائه می‌داد. 

رئیس پیشین اداره امنیت ملی دولت سابق افغانستان به افغانستان اینترنشنال گفت: «این مدرسه با همکاری مستقیم دولت جمهوری اسلامی ایران تاسیس شد.» 

اکنون ذاکر معاون وزیر دفاع طالبان و رئیس شورای امنیت رهبر طالبان، ملا هبت‌الله، در قندهار است. 

نعیم بریچ:

سلطان قاچاق مواد مخدر 

یکی از ارزهای کلیدی در رابطه پرخطر تهران و طالبان، مواد مخدر بود. 

محمد نعیم بریچ، که از یک صراف خیابانی در پاکستان به یک سلطان جهانی مواد مخدر تحت تحریم ایالات متحده تبدیل شد، در مرکز این تجارت فرامرزی قرار گرفت. 

وزارت خزانه‌داری ایالات متحده در سال ۲۰۱۲ او را «مدیر روابط طالبان با ایران» معرفی کرد. 

نظارت بر حمل مواد مخدر تولید شده در افغانستان و انتقال آن از طریق ایران، با وجود تناقض آشکار با هر دو سیستم اسلام‌گرایانه، برای کسب ارز خارجی و مدیریت دنیای زیرزمینی مسلحانه و قانون‌گریز، حیاتی بود. 

در دوره حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰، بریچ معاون وزیر امور قبایل و بعدتر معاون وزیر هوانوردی طالبان بود. پس از سقوط طالبان در سال ۲۰۰۱، او به کویته پاکستان رفت. 

دکان صرافی او در سال ۲۰۰۲ توسط پولیس پاکستان مورد بازرسی قرار گرفت و او به اتهام پولشویی برای طالبان دستگیر شد، اما پس از آن به همراه همسرش به ایران سفر کرد. 

بریچ سرانجام به قندهار بازگشت و به کمیسیون نظامی طالبان پیوست. 

او در نهایت به والی گماشته طالبان برای ولایت هلمند تبدیل شد و دالرهای قاچاقی را در سطح منطقه‌ای انتقال می‌داد و بخشی از این پول سیاه را از استان‌های جنوبی افغانستان به ایران منتقل می‌کرد. 

به گفته مقام‌های سابق دولت افغانستان، در سال ۲۰۰۹ یک کارخانه فرآوری هروئین در منطقه بهرام‌چه ولایت هلمند که متعلق به بریچ بود، بمباران شد و در نتیجه آن یک پسرکاکای او کشته شد، که این رویداد نشان‌دهنده ورود او به تجارت مواد مخدر بود. 

بریچ از یک شرکت صرافی تحت تحریم سازمان ملل متحد به نام شرکت تجارت آسان با شعبه‌هایی در افغانستان، پاکستان و ایران استفاده می‌کرد تا پول حاصل از تجارت مواد مخدر را پولشویی کند. 

اسلام‌جار:

آخوندی با تبار ایرانی 

نه یک جنگجو بلکه یک ملا، برخی از موثرترین ابزارهای ایران علیه تهدید مداوم گروه جیش‌العدل، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی سنی را فراهم کرد. 

این گروه جهادی سنی که عمدتا از قوم بلوچ در جنوب‌شرقی ایران تشکیل شده، سال‌ها حملات مرگباری علیه سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی ایران انجام داده است. 

در سال ۲۰۱۸، مولوی نوراحمد اسلام‌جار، روحانی افغان وابسته به طالبان، با صدور فتوایی اعلام کرد که جیش‌العدل یک گروه کافر است که در راهی ناعادلانه می‌جنگد. این فتوا به کاهش نفوذ این گروه کمک کرد. 

اسلام‌جار یک واعظ سنی افراطی است که تبار ایرانی دارد و مدرسه دینی بانفوذی در شهر هرات تاسیس کرده است. او در هر دو سوی مرز، پیروان دینی پیدا کرده است. 

مقام‌های امنیتی و محلی سابق افغانستان می‌گویند این حملات لفظی علیه شبه‌نظامیان به تحریک ماموران استخباراتی ایران انجام شده است که اسلام‌جار از زمانی که پس از حمله امریکا به افغانستان به این کشور همسایه گریخت، با آن‌ها در ارتباط بوده است. 

اجداد نوراحمد اسلام‌جار از منطقه پیرنج در استان خراسان رضوی در شمال شرق ایران به هرات مهاجرت کردند و با جامعه افغان ادغام شدند. پدر او نیز یک روحانی تندرو بود. 

اسلام‌جار که در دوره نخست حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ یک قاضی در غرب افغانستان بود، پس از سرنگونی طالبان به شهر کوچک که‌آباد در استان خراسان رضوی ایران نقل مکان کرد و در سال ۲۰۰۴ یک مغازه و مدرسه دینی در آنجا تاسیس کرد. 

او در سال ۲۰۰۷ به هرات بازگشت و یک مدرسه دینی دیگر در آنجا تاسیس کرد که توسط مقام‌های استخباراتی افغانستان مورد حمله قرار گرفت و اسلام‌جار به اتهام اداره مدرسه با کمک مالی ایران و آموزش افراط‌گرایی بازداشت شد. 

با گذشت زمان، او در میان مردم محلی لقب «مُلای ایرانی» را به دست آورد. در حالی که از سیاست رسمی دوری می‌کرد، اسلام‌جار به عنوان یکی از معتمدان ابراهیم صدر و قیوم ذاکر شناخته می‌شود؛ افرادی که به گفته مقام‌های سابق دولت افغانستان، در زمان اقامت‌شان در ایران با او دوست شده بودند. 

نه یک جنگجو بلکه یک ملا، برخی از موثرترین ابزارهای ایران علیه تهدید مداوم گروه جیش‌العدل، یکی از گروه‌های شبه‌نظامی سنی را فراهم کرد. 

این گروه جهادی سنی که عمدتا از قوم بلوچ در جنوب‌شرقی ایران تشکیل شده، سال‌ها حملات مرگباری علیه سپاه پاسداران و سایر نهادهای امنیتی ایران انجام داده است. 

در سال ۲۰۱۸، مولوی نوراحمد اسلام‌جار، روحانی افغان وابسته به طالبان، با صدور فتوایی اعلام کرد که جیش‌العدل یک گروه کافر است که در راهی ناعادلانه می‌جنگد. این فتوا به کاهش نفوذ این گروه کمک کرد. 

اسلام‌جار یک واعظ سنی افراطی است که تبار ایرانی دارد و مدرسه دینی بانفوذی در شهر هرات تاسیس کرده است. او در هر دو سوی مرز، پیروان دینی پیدا کرده است. 

مقام‌های امنیتی و محلی سابق افغانستان می‌گویند این حملات لفظی علیه شبه‌نظامیان به تحریک ماموران استخباراتی ایران انجام شده است که اسلام‌جار از زمانی که پس از حمله امریکا به افغانستان به این کشور همسایه گریخت، با آن‌ها در ارتباط بوده است. 

اجداد نوراحمد اسلام‌جار از منطقه پیرنج در استان خراسان رضوی در شمال شرق ایران به هرات مهاجرت کردند و با جامعه افغان ادغام شدند. پدر او نیز یک روحانی تندرو بود. 

اسلام‌جار که در دوره نخست حکومت طالبان در دهه ۱۹۹۰ یک قاضی در غرب افغانستان بود، پس از سرنگونی طالبان به شهر کوچک که‌آباد در استان خراسان رضوی ایران نقل مکان کرد و در سال ۲۰۰۴ یک مغازه و مدرسه دینی در آنجا تاسیس کرد. 

او در سال ۲۰۰۷ به هرات بازگشت و یک مدرسه دینی دیگر در آنجا تاسیس کرد که توسط مقام‌های استخباراتی افغانستان مورد حمله قرار گرفت و اسلام‌جار به اتهام اداره مدرسه با کمک مالی ایران و آموزش افراط‌گرایی بازداشت شد. 

با گذشت زمان، او در میان مردم محلی لقب «مُلای ایرانی» را به دست آورد. در حالی که از سیاست رسمی دوری می‌کرد، اسلام‌جار به عنوان یکی از معتمدان ابراهیم صدر و قیوم ذاکر شناخته می‌شود؛ افرادی که به گفته مقام‌های سابق دولت افغانستان، در زمان اقامت‌شان در ایران با او دوست شده بودند. 

ملا شیرین آخند:

بلای جان جیش‌العدل 

ملا محمد شیرین آخوند به یکی از رهبران برجسته و دیپلومات‌های طالبان تبدیل شد، اما شهرت خود را در تجارت غیرقانونی قاچاق سوخت در مرز به دست آورد، جایی که درگیری‌های مسلحانه مرگبارش با شبه‌نظامیان جیش‌العدل حمایت تهران را برای او به همراه داشت. 

با گذشت زمان، او به یکی از دارایی‌های کلیدی ایران در تضعیف قدرت این گروه و جلوگیری از استقرار آن‌ها در افغانستان تبدیل شد. 

یکی از منابع مطلع از وضعیت در قندهار، زادگاه ملا شیرین، به افغانستان اینترنشنال گفت: «شیرین از سوی ایران تامین مالی می‌شود تا اعضای گروه جیش‌العدل را در افغانستان بکشد، آن‌ها را به ایران تحویل دهد یا اطلاعات استخباراتی آن‌ها را با مقام‌های ایرانی به اشتراک بگذارد.» 

این منبع افزود: «تمامی اعضای ارشد و رده‌پایین جیش‌العدل و سایر گروه‌های ضدایرانی در ادارات استخباراتی استانی طالبان ثبت شده‌اند.» 

شیرین که دوست و همکار نزدیک ملا محمد عمر، بنیان‌گذار طالبان بود، مسئولیت امنیت او را بر عهده داشت و فرمانده نیروهای ۲۷۰۰ نفری بود که وظیفه حفاظت از او را داشتند. 

پس از سقوط طالبان، او ابتدا به شهر چمن در پاکستان، نزدیک مرز قندهار، رفت و سپس به زاهدان نقل مکان کرد و در آنجا تجارت قاچاق سوخت به پاکستان و افغانستان را آغاز کرد. 

به گفته مقام‌های ارشد امنیتی افغانستان و منابع طالبان، شیرین در مسیرهای قاچاق مرزی افغانستان-پاکستان-ایران، درگیری‌های مسلحانه‌ای با شبه‌نظامیان جیش‌العدل داشت که او را به‌عنوان یک مزاحم در قلمرو بی‌قانون خود می‌دانستند. 

شیرین که والی گماشته طالبان برای قندهار در دوران جنگ با ائتلاف به رهبری ایالات متحده بود، به خصومت خود با گروه جیش‌القدر ادامه داد، گروهی که از نیروهای امنیتی ایران به مناطق بی‌قانون افغانستان پناه می‌بردند. 

حملات مرگبار نیروهای شیرین، از جمله در غزنی، تمایل جیش‌العدل برای انتقام را افزایش داد. یکی از اعضای این گروه در سال ۲۰۱۰ به شیرین حمله کرد و او را به طور جزئی زخمی کرد و یکی از محافظانش را کشت. 

عملیات‌های نظامی بزرگ نقش شیرین را در رهبری طالبان تقویت کرد و او در سال ۲۰۱۸ حمله‌ای به دفتر والی قندهار طراحی کرد که او را به شدت زخمی کرد و شش دیپلومات امارات متحده عربی را کشت. 

توانایی نظامی او باعث شد که در عرصه دیپلماسی نیز قدرت پیدا کند و شیرین به‌عنوان یکی از اعضای هیات طالبان به دوحه قطر فرستاده شد تا در مذاکرات با ایالات متحده شرکت کند که به خروج آن‌ها منجر شد. 

ملا شیرین، که اکنون والی قندهار و معاون وزارت دفاع طالبان است، نزدیک‌ترین مقام ارشد به ملا هبت‌الله آخندزاده، رهبر طالبان است. 

یک مقام پیشین طالبان به افغانستان اینترنشنال گفت: «رهبر طالبان چندین فرد نزدیک دیگر طرفدار ایران دارد که مسئولیت امنیت منطقه جنوبی را بر عهده دارند.» 

او افزود: «این افراد عمدتا از اعضای مهم حلقه ملا هبت‌الله و افراد معتمدی‌اند که دیدگاه مثبتی نسبت به ایران دارند.»