آیا فرمانده انتحاری‌ها می‌تواند طالبان را تغییر دهد؟

آیا فرمانده انتحاری‌ها می‌تواند طالبان را تغییر دهد؟

محمدنبی عمری، معین وزارت داخله طالبان معتقد است که ساختار و مدل نظام طالبان از الگوی ولایتی شبکه حقانی کپی‌برداری شده؛ مدلی که پیش از تاسیس امارت اسلامی طالبان، در خوست اجرا شده بود.

این مدل، محصول مدرسه معروف «منبع‌العلوم» به رهبری جلال‌الدین حقانی محسوب می‌شود که در سال ۱۹۸۴ در نزدیکی میرانشاه، مرکز وزیرستان شمالی، تاسیس شده بود. فارغ‌التحصیلان این مدرسه پس از پیروزی مجاهدین، نقش تعیین‌کننده‌ای در حکومت‌داری محلی و بخش امنیتی ولایت خوست داشتند.

پیش از ظهور ملا عمر و طالبان، طلاب این مدارس در خوست، رهبری ولایت را در دست داشتند. از نگاه حقانی‌ها، نقش طلاب مدارس و ملاها در تامین امنیت خوست، این نظریه را مطرح کرد که این مدل قابلیت اجرایی در سراسر افغانستان را نیز دارد.

اما اکنون، با گذشت دو دهه و سلطه دوباره این نظام بر کل افغانستان، نقش شبکه حقانی به‌تدریج در حال محدودشدن است. سراج‌الدین حقانی، رهبر شبکه حقانی، از مولوی هبت‌الله ناراضی است، زیرا تصور می‌کند با وجود «سابقه جهادی» و حملات مرگبار این شبکه به نظام پیشین و شهرهای افغانستان، سهمی که انتظار می‌رفت در حکومت طالبان به آنان داده نشده است. افزون بر این، هبت‌الله آخندزاده منابع مالی سراج‌الدین حقانی و کانال‌های نفوذ قومی و مذهبی او را زیر ذره‌بین برده و یکی‌یکی محدود کرده است.

با وجود همه این فشارها، شبکه حقانی همچنان چتر حمایتی مهمی برای جنگجویان خارجی در حکومت طالبان به‌شمار می‌رود. این شبکه پس از ۴۷ سال، همچنان روابط پیچیده و دیرینه‌اش را با رهبران قومی، قبایل وزیرستان، جنگجویان سابق، و نسل جدید جنگجویان القاعده و آسیای میانه حفظ کرده است.

مقاله نذیر احمد سهار را اینجا بخوانید.

در نیم‌قرن گذشته، نام «حقانی» با خشونت سیستماتیک، ترور هدفمند، و حملات انتحاری مرگبار در افغانستان مترادف بوده است. شبکه‌ای که در زمان جهاد علیه اشغال شوروی در دهه ۱۹۸۰ آغاز شد و به یکی از پیچیده‌ترین، خطرناک‌ترین و بی‌رحم‌ترین ماشین‌های خشونت منطقه‌ای تبدیل شد. حقانی‌ها، با عقاید رادیکال مذهبی، به‌مرور با بازیگران منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای پیوند خورد و به ابزاری برای جنگ نیابتی و سرکوب مدنی بدل شد. در سال ۲۰۱۱، مایک مالن، رئیس وقت ستاد مشترک ارتش امریکا، در شهادتی تاریخی در برابر کانگرس امریکا اظهار داشت که شبکه حقانی به‌عنوان «بازوی واقعی» سازمان اطلاعات ارتش پاکستان (آی‌اس‌آی) عمل می‌کند.

نام شبکه حقانی همواره با نام پاکستان همراه بوده است. پاکستان به‌سوی حقانی‌ها نه به‌عنوان دشمن، بلکه به‌عنوان شریک استراتژیک و عمیق خود نگاه کرده است. روابط سراج‌الدین حقانی با پاکستان، میراثی است که از پدرش به او رسیده است.

در زمان اشغال افغانستان توسط اتحاد جماهیر شوروی، جلال‌الدین حقانی در چارچوب حزب اسلامی به رهبری محمدیونس خالص، فعالیت‌های خود را از پاکستان سازمان‌دهی می‌کرد.

نیروهای تحت فرمان او در ولایت‌های جنوب‌شرقی افغانستان (خوست، پکتیکا، پکتیا و لوگر) حضور داشتند و کمک‌های مالی امریکا را علیه شوروی از طریق سازمان استخبارات پاکستان دریافت می‌کرد.

روابط خانوادگی حقانی‌ها با ارتش و مقام‌های پاکستانی از دهه ۱۹۸۰ آغاز شده و تا امروز ادامه دارد.

مقاله زیار خان یاد را اینجا بخوانید.

سراج‌الدین حقانی در درون طالبان چهره‌ای قابل توجه اما متضاد به شمار می‌رود؛ برخی رسانه‌های غربی از او به‌عنوان فردی نام می‌برند که در محیط بسته و مذهبی طالبان، تلاش دارد از نقش یک فرمانده تندرو و برخاسته از بنیان‌های افراط‌گرایی فاصله بگیرد. اظهارات اخیر او، مواضع انتقادی‌اش و دعوت به تفاهم با مخالفان، نشان می‌دهد که او ممکن است نشانه‌ای از یک تحول سیاسی درون طالبان باشد.

اما اینکه واقعا حقانی نماینده تغییر است، یا تنها در حال ایفای یک استراتژی بقا درون طالبان است، هنوز با توجه به تاثیر اندک نقش او بر تصمیم‌گیری‌های کلان، روشن نیست. هرچند او گاهی سخنرانی‌های انتقادی در مورد رهبری طالبان کرده، اما تا زمانی که بر رهبری طالبان تاثیر نگذارند و به شکل عملی و سیاسی پیاده نشوند، صرفا حرف است و نمی‌توانند تضمینی برای تغییر واقعی باشند.

مقاله عبدالله همیم او عبدالله هود را اینجا بخوانید.

تاج‌میر جواد از اعضای گروه مولوی منصور، معاون ریاست عمومی استخبارات طالبان است. گروه منصور و شبکه حقانی در گذشته متحدان نزدیکی بوده‌اند. نقش تاجمیر جواد در حملات انتحاری در شهرهای مختلف افغانستان در حدی پررنگ بوده که برخی در میان طالبان به او لقب «سالار» انتحاری‌ها را داده‌اند.

عبداللطیف منصور، وزیر آب و انرژی طالبان نیز فردی نزدیک به شبکه حقانی به شمار می‌رود.

مالی خان زدران، که معاون رئیس ستاد وزارت دفاع طالبان است، مامای سراج‌الدین حقانی و یکی از اعضای مهم این شبکه است. او از نخستین افرادی است که پس از سقوط اولین دوره حاکمیت طالبان، فعالیت‌های خراب‌کارانه را در خوست آغاز کرد و در نقاط مختلف علیه نیروهای امریکایی و ناتو حملاتی انجام داد.

عضو برجسته دیگر این شبکه، بلال فاتح است که اکنون در قدرت شریک نیست، اما رهبری گروه مولوی سنگین را بر عهده دارد. مولوی سنگین یکی از فرماندهان ارشد شبکه حقانی بود.

براساس اطلاعات موجود، حدود ۱۰ ولایت، چندین ریاست و سفارتخانه در اختیار اعضای شبکه حقانی است. همچنین، فرماندهی پولیس در بیش از ۱۰ ولایت و برخی قول‌اردوها نیز به اعضای این شبکه سپرده شده‌اند.

در رژیم طالبان، برخی نهادهای مستقل به شبکه حقانی واگذار شده‌اند، اما شماری از وزارت‌خانه‌ها در اختیار افرادی قرار دارند که با هر دو جناح، یعنی هم با هبت‌الله و هم با حقانی، روابط خوبی دارند.

مقاله ظاهر چراغ را اینجا بخوانید.

اختلاف اصلی میان هبت‌الله آخندزاده و سراج‌الدین حقانی بر سر توزیع قدرت در نظام طالبان است و ممکن است کش‌وقوس میان آنان بر چشم‌انداز آینده افغانستان تاثیر بگذارد.

هبت‌الله آخندزاده فردی پنهان، مرموز و منزوی است. او نه تنها در میان مردم حضور ندارد، بلکه هیچ دیدار علنی با رسانه‌ها، سیاستمداران یا هیئت‌های بین‌المللی نیز ندارد. این پنهان‌کاری تلاشی است برای ایجاد نوعی «قداست روحانی»، اما واقعیت این است که چنین رهبری در خفا، مانعی بزرگ برای کسب مشروعیت سیاسی و حتی حفظ اعتبار در میان اعضای خودش به شمار می‌آید.

مردم افغانستان سراج‌الدین حقانی را با گذشته خونینش در نقض گسترده حقوق بشر می‌شناسند. سراج‌الدین حقانی پس از پیروزی طالبان در اسد ۱۴۰۰ از پنهان‌کاری بیرون آمد و گاه‌گاه با لحنی شکسته و لرزان پشت تریبون ظاهر می‌شود. اگرچه سخنران ماهری نیست، اما چندین بار از رهبر طالبان، ملا هبت‌الله آخندزاده، انتقاد کرده است.

در چهار سال گذشته، برخلاف هبت‌الله که حتی تصویربرداری را نیز از نظر شرعی ممنوع دانسته، سراج‌الدین به دوربین از خود علاقه نشان داده است. او عکس و ویدیوهای خود را در اکس منتشر می‌کند، با رسانه‌ها مصاحبه کرده، با نمایندگان بین‌المللی دیدار داشته، به دیپلوماسی علاقه نشان داده و حتی با سیاسیون نظام جمهوری مانند حامد کرزی و گلبدین حکمتیار در کابل دیدار و رابطه برقرار کرده است.

برخی تحلیلگران می‌گویند این رویکردها نشان می‌دهد که حقانی یا با الزامات سیاسی منطقه و جامعه جهانی آشناست، یا دست‌کم تلاش می‌کند آن‌ها را درک کرده و با آن‌ها هماهنگ شود.

مقاله عبدالحق عمری را اینجا بخوانید.